کد خبر: ۹۹۳۱۸
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۱
تاکنون بارها عنوان شده است که زياده خواهي طرف مقابل منجر به عدم توافق قطعي و نهايي در خصوص پرونده هسته اي کشورمان شده است. اين زياده خواهي خود را در حوزه هاي گوناگوني مانند " تعيين نيازهاي اساسي"،"تعداد سانتريفيوژها"،" درصد غني سازي"،" تحقيقات و توسعه"،فعاليت نيروگاه آب سنگين اراک"،" نحوه برداشته شدن تحريمها" ،"زمان بندي عادي سازي پرونده هسته اي ايران" ،"فعاليت نيروگاه فردو" و ...نشان داده است. در مذاکرات اخير وين، امکان بالقوه رسيدن به توافق قطعي و نهايي وجود داشت اما اعضاي 1+5 آمادگي لازم براي پذيرش خواسته هاي قانوني و حقوقي ملت ايران و متعاقبا تيم مذاکره کننده هسته اي را نداشت. اين در حالي بود که امضاي توافقنامه نهايي همچنان مستلزم اتخاذ تصميمي اصولي و بنيادين از سوي واشنگتن و ديگر اعضاي 1+5 است. در بررسي چرايي عدم رسيدن به توافق نهايي تا 24 نوامبر بايد بر مصادر و مصاديق سوء رفتار طرف مقابل تکيه کنيم.در اين خصوص لازم است نکاتي را مدنظر قرار دهيم:
1- سوء رفتار اعضاي 1+5 پوسته اي " حقوقي " و هسته اي " سياسي" و کاملا " غير حقوقي " دارد. بايد ميان اين " پوسته بيروني" و " هسته داخلي" تفکيک و تمايزي عيني قائل شد.تا زماني که اين تفکيک عيني مورد شناسايي و پذيرش ما قرار نگيرد، حتي در توصيف چيدمان ميز مذاکرات هسته اي نيز دچار مشکل خواهيم شد .در رفتار سنجي طرف مقابل با فاکتورها و مولفه هايي مواجه هستيم که اساسا خاستگاهي "غير هسته اي " و در نتيجه غير مرتبط با موضوع مذاکرات هسته اي ايران و اعضاي 1+5 دارد. در صورتبندي ميدان مذاکرات هسته اي، تنها با يک " نگراني ساختگي" از طرف مقابل مواجه هستيم. اين نگراني ساختگي نشات گرفته از مطالعات ادعايي و گزارشهاي ساختگي موسساتي مانند موسسه علوم و امنيت بين المللي به مديريت ديويد آلبرايت، لابي گر مشهور آمريکايي -صهيونيستي است. در معادله " اتهام سازي" عليه ايران افرادي مانند اولي هاينونن معاون سابق مدير کل آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز ديويد آلبرايت را همراهي مي کنند. در چنين وضعيتي جمهوري اسلامي ايران نيز با توجه به خودساخته بودن ادعاهاي هسته اي اعضاي 1+5 عليه خود و در نتيجه نگراني هاي کاذب منبعث از اين موضوع، حاضر شده است تضمينهاي حقوقي لازم جهت اثبات صلح آميز بودن فعاليتهاي هسته اي خود را ارائه نمايد.

2- هيچ يک از اعضاي 1+5 با تمرکز بر روي موضوع اصلي (رسيدن به توافق واقعي با جمهوري اسلامي ايران) پاي ميز مذاکره حاضر نمي شوند. به عبارت بهتر، " تمرکز بر مسئله هسته اي" صرفا حلقه مفقوده اي جهت اتصال ديگر نگراني ها و دغدغه هاي بين المللي اعضاي 1+5 به يکديگر است: ايالات متحده آمريکا در ماوراي مسئله هسته اي به موضوع مديريت داعش در خاورميانه و نحوه اداره ائتلاف ناکام غربي-عربي خود مي انديشد. در اينجا مسئله تامين امنيت رژيم صهيونيستي لحظه اي ذهن جان کري و مثلث يهودي" شرمن-سوليوان-برنز" را آرام نمي گذارد. لوران فابيوس وزير امور خارجه فرانسه در حالي که پشت ميز مذاکرات با حرارتي غير طبيعي از ادامه فعاليت آب سنگين اراک انتقاد کرده و بر سر تعداد سانتريفيوژهاي ايران چانه مي زند، به آينده معاملات تسليحاتي پاريس و عربستان سعودي و ديگر کشورهاي مرتجع عربي مي انديشد.سرگئي لاوروف وزير امور خارجه روسيه بيش از آنکه به اصل مذاکرات هسته اي و ضرورت حل اين معادله خودساخته توسط غرب توجه کند،مشغول رصد تاثير احتمالي اين مذاکرات بر منازعات مسکو و غرب و نحوه همکاري با ايران بر سر تامين سوخت نيروگاه بوشهر پس از سال 2021 ميلادي و همچنين نوع بازي خود با برگ برنده انرژي در مقابل اتحاديه اروپاست.

چيني ها در لابه لاي اصطلاحات و کلمات رد و بدل شده ميان دو طرف مذاکره کننده به دنبال آينده اقتصادي خود در خاورميانه و نحوه حضور در بازار ايران هستند. ژرمنها نيز که با وجود دولتي ائتلافي متشکل از دموکرات مسيحي ها و سوسيال دموکراتها هنوز تکليف رفتار و سياست خارجي خود را به خوبي نمي دانند، در ماوراي مذاکرات هسته اي با ايران به دنبال تقويت درون اروپايي خود از طريق احياي نقش برلين در سياست خارجي اروپاي واحد و رفع نگراني هاي فرامنطقه اي خود هستند. در چنين شرايطي اساسا هيچ يک از اعضاي 1+5 تمرکزي بر اصل موضوع ندارند.

3- "بازي سايه ها" در جريان مذاکرات هسته اي کاملا مشهود است، سايه هايي که بر روي ميز مذاکره خودنمايي کرده و عملا مانع از امضاي توافق نهايي و رسيدن به نقطه اي مشخص مي شود. حضور سعود الفيصل در فرودگاه وين ، آن هم در بحبوحه مذاکرات هسته اي و در حالي که هر دقيقه از مذاکرات ارزش خاص خود را در روزهاي پاياني منتهي به سوم آذرماه داشت، نشان از نقش بازيگران خارج از گود در تغيير رفتار نمايندگان اعضاي 1+5 دارد. در اينجا نقش لابي هاي خارج از گود " سوسياليستي-صهيونيستي" در فرانسه، لابي هاي " دموکرات مسيحي-صهيونيستي" در آلمان ، لابي هاي " محافظه کار-صهيونيستي" در انگليس و لابي آيپک در ايالات متحده آمريکا را نيز نبايد ناديده انگاشت. بايد اذعان کرد که در جريان مذاکرات وين اعضاي 1+5 مسئله " توافق نهايي هسته اي را به متغيري وابسته به دغدغه هاي بين المللي و داخلي خود تبديل کردند نه يک " متغير مستقل" و " موضوع جداگانه".رفتار عملي اعضاي 1+5 اين مسئله را مورد تاييد قرار مي دهد. روند سينوسي مذاکرات در جريان گفتگوهاي اخير وين و تغيير مواضع ناگهاني کشورهاي غربي و انفعال دو کشور چين و روسيه منبعث از همين نگاه بازدارنده اعضاي 1+5 بوده است. اگرچه ممکن است اعضاي 1+5 پاي ميز مذاکرات صرفا حول محورهاي مورد اختلاف در حوزه هاي دوگانه اصلي ،يعني " نحوه رفع تحريمها" و "ميزان و درصد غني سازي اورانيوم" سخن به ميان آورده باشند، اما در ماوراي گفتار، نگاه و حتي رفتار ظاهري آنها هزاران دغدغه غير هسته اي و سياسي به چشم مي خورد. حل يا عدم حل هر يک از اين دغدغه ها بر خروجي رفتار اعضاي 1+5 تاثيرگذار است. درست در چنين موقعيتي است که هر يک از اعضاي 1+5 نوع بازي خود را تغيير مي دهند. در همين شرايط به صورت ناگهاني يک کشور از يک "بازيگر فعال "به" بازيگري منفعل" و کشوري ديگر از" بازيگر واسطه گر" به " بازيگر مخرب " تبديل مي شود.

4-"پيچيده سازي مذاکرات هسته اي " يک پروسه ملموس است.هر يک از اعضاي 1+5 به نوعي در اين پيچيده سازي نقش داشته اند. در اين ميان نقش ايالات متحده آمريکا و تروئيکاي اروپايي به مراتب نسبت به چين و روسيه پررنگ تر بوده است. زماني که مذاکرات پيچيده مي شود، "خواسته ها" نيز متکثر مي شود و در نتيجه قدرت مانور و امتيازگيري طرف مقابل افزايش مي يابد. زماني که مذاکرات پيچيده جلوه مي کند، بازيگران بيروني بيشتري به صورت خودآگاه و ناخودآگاه وارد معادله مي شوند و لابي گري هاي آشکار و پنهان خود را تشديد مي کنند. اما زماني که ميز مذاکره بر اساس مختصات و پارامتر هاي يک " مذاکره محدود و تعريف شده "چيده شود، قدرت مانور اعضاي 1+5 و توابع آنها در نظام بين الملل به شدت کاهش مي يابد. تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان، قبل از امضاي توافقنامه ژنو طرح جمهوري اسلامي ايران در مذاکرات هسته اي را با عنوان "پايان دادن به بحراني غير ضروري و بازکردن افق هاي جديد" ارائه داد.به عبارت بهتر، تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان با انتخاب اين عنوان عملا طرف مقابل را صرفا به تمرکز حول يک مسئله و آن هم موضوع رسيدن ايران به حقوق هسته اي خود فراخواند. در آن مقطع به طرف مقابل به صورت کامل تفهيم شد که مذاکره صرفا در خصوص " توان هسته اي صلح آميز ايران" خواهد بود و موضوعات ديگر جايي جهت طرح پاي ميز مذاکره نخواهد داشت. با اين حال اعضاي 1+5 بدون آنکه به صورت مستقيم و پاي ميز مذاکرات سخني از دغدغه هاي بين المللي و منطقه اي و اقتصادي خود در نظام بين الملل به ميان آورند، در عمل تک تک دغدغه هاي غير هسته اي خود را در رفتار و گفتارشان پاي ميز مذاکرات دخيل ساخته اند.اين روند در جريان مذاکرات اخير وين نيز ادامه داشت.

5- اتاق مذاکرات هسته اي "محدود" و خواسته هاي طرف مقابل در مذاکرات " متکثر" است. تا زمان جولان اين خواسته هاي متکثر در محيط محدود مذاکرات ، عملا فلسفه مذاکرات هسته اي زير سئوال خواهد رفت. بديهي است که طرف مقابل در چنين فضايي حق دخيل کردن خواسته هاي داخلي و بين المللي خود ( چه به طور مستقيم و چه در لفافه) را نخواهد داشت. بديهي است که مجراي طرح هر خواسته يا مطالبه اي در نظام بين الملل و در مناسبات ديپلماتيک بين کشورها کاملا متعارف و مشخص است. به عنوان مثال مقامات فرانسوي مي توانند نگراني هاي خود در منطقه را از طريق کريدور مناسبات دوجانبه بين تهران و پاريس مطرح کنند .همچنين ايالات متحده آمريکا مي تواند نگراني هاي خود نسبت به شکست در خاورميانه و ناتواني هاي روزافزون خود در منطقه و نظام بين الملل را در مجرا،قالب و چارچوبي ديگر طرح کند. دخيل کردن اين مسائل پاي ميز مذاکرات هسته اي و "تغييرات رفتاري ناشي از وجود اين دغدغه ها" نشان از غير واقعي بودن نيت طرف مقابل براي رسيدن به توافق واقعي با ايران دارد. هدايت کردن " حجم انبوه خواسته هاي بين المللي " به زير سقف مذاکرات وين، ژنو، مسقط و نيويورک و تلفيق دغدغه هاي شش عضو 1+5 در فضاي کوچک مذاکرات ، آن هم در حالي که فاکتور زمان در مذاکرات بسيار مهم و ارزنده است، صرفا در راستاي همان روند "پيچيده سازي مذاکرات" توسط اعضاي 1+5 قابل تجزيه و تحليل است .بديهي است از بين رفتن نگاه سياسي به مذاکرات هسته اي از يک سو و هر گونه خواسته اي که مذاکرات حقوقي و فني بر سر حقوق هسته اي صلح آميز کشورمان را به مذاکراتي سياسي با رويکردي نئورئاليستي (مبناي نگاه فعلي کشورهاي غربي در حوزه روابط بين الملل) تبديل کند نتيجه اي جز از درست رفتن زمان به ضرر ايالات متحده آمريکا و ديگر اعضاي 1+5 نخواهد داشت. آيا زمان درک اين حقيقت توسط اعضاي زياده خواه 1+5 فرا نرسيده است؟

 رسالت 

نام:
ایمیل:
* نظر:
جدیدترین اخبار