کد خبر: ۱۰۰۳۷۷
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۶
«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

چه می‌شود که عاشورای 1400 سال پیش، یک روز است، اما روزی است که هر روز است؟! چه می‌شود که کربلا، مساحتش اگرچه به اندازه تمام زمین نیست، اما وسعتش همه‌جا را دربرمی‌گیرد؟! 

نظام دنیا را خالقش بر سنت‌ها خلق کرده است؛ سنت دارد، یعنی قانون‌مند است. یکی از سنت‌ها و قوانین‌اش هم این است که «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم». قانون ساده‌ای است؛ اجتماعات و اقوام از افراد شکل گرفته‌اند و حال یک قوم و یک گروه را حال و احوال افراد و اجزایش تشکیل می‌دهد. اگر حال قوم و گروه و دسته ما بد است، یعنی حال ما بد بوده که حال گروه‌مان این‌طور شده؛ و اگر حال اجتماع‌مان خوب و نیک است، سبب‌اش نیکی حال تک‌تک ما است. پس اگر اوضاع خراب است، تقصیرش بر کسی جز ما نیست و وظیفه‌ اصلاحش نیز بر کسی جز ما نخواهد بود. 

حسین (ع) یک رهبر است؛ به همان معنای واقعی، امام و پیش‌رو و جلودار است. حسین یک امام است که امامت پس از پیامبری است، که پیام‌بر تنها پیام‌آورنده است و امام، رهبر و جلودار اجتماع (یادمان هم نمی‌رود که خاتم پیامبران، هم پیام‌آور است و هم خود در راس حکومتش، جلودار و رهبر و امام). حسین برای سعادت‌مندی بشر رهبر شده است، امام است که بشر را به سعادت‌اش برساند؛ اما حال و احوال اجتماعش خبری از سعادت‌مندی ندارد. کار از وعظ و خطابه و نصیحت هم گذشته است، حسین سنت و قانون نظام دنیا را هم خوب می‌داند، پس حسین باید کار دیگری کند؛ حال اجتماع باید عوض شود، اما راهی جز تغییر حال تک‌تک افراد وجود ندارد. هر روز و همه جا، در هر زمان و مکانی، فسادها هستند؛ اقتصاد و سیاست و اخلاق، هرکدام فسادی دارند. جامعه حسین هم می‌توانست فسادش در حدی بماند که کار، کار وعظ و خطابه باشد؛ اما کار به «جان» رسیده بود... 

امر به معروف همین است، نهی از منکر هم از همین‌جا نشات می‌گیرد؛ نظام دنیا بر سنت و قانون‌اش پابرجا و پایدار است. اگر همه اعضای یک دسته و یک گروه به خوبی‌ها و نیکی‌ها و به معروف‌هایشان، به بدی‌ها و اشتباهات و انحرافات و به منکرهایشان، کاملا آگاه باشند و به اندازه کافی حساس، انحرافات و بدی‌ها و اشتباهات در آن دسته و گروه نمی‌تواند کار را به «جان» برساند.رفتار یک سیستم را درونیات آن سیستم تشکیل می‌دهد، باقی محیط و دیگرانی‌اند که کنترلی بر آنان نداریم؛ پس برای آن‌که حال خود و دسته و گروه‌مان را تغییر دهیم، حکم عقل است که به سراغ آن‌جایی رویم که بر آن کنترل داریم و آن چیزی جز خودمان و افراد و اجزا و ساختارهای داخلی دسته و گروه‌مان نیست. 

«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»

آن هنگام که دیگر یاری برای حسین نمانده بود، او باز هم وظیفه‌اش را تکمیل می‌کند؛ تا شکی باقی نگذارد که او برای هدف و وظیفه‌اش جهاد کرده. باز هم خطاب می‌کند لشکر مقابلش را، اما دیگر چه فایده؟! اینان لقمه‌های حرام بر دل‌شان وارد شده، دیگر وعظ و خطابه حال‌شان را تغییر نمی‌دهد. 

حسین اما من انسان 1400 سال بعد را هم هدف گرفته و مخاطب قرار داده است؛ او می‌گوید و فریاد می‌زند که نگذارید اجتماع‌تان نابود شود، حواس‌تان به خودتان و به گروه‌ها و دسته‌هایتان باشد، بدی‌ها را ببینید و حساس باشید، واداشتن‌تان به معروف‌ها و بازداشتن‌تان از منکرها را هم مختص امور کوچک نکنید؛ حق است بر مردم و بالاتر از آن، وظیفه است بر ایشان که نصیحت کنند حاکمان را و وادارند ایشان را به معروف‌ها و بازدارند ایشان را از منکرها. منکر مسئولان بزرگ‌تر و مهم‌تر از منکر دیگران است، که اگر مقام و جایگاه جای منکرها شود، مردمان نیک و باتقوایان متخصص و متخصصان باتقوا جای‌شان در مسئولیت و حکومت خالی خواهد شد؛ و این آسیبی جدی‌تر و ضربه‌ای سهمگین‌تر به جامعه و دسته و گروه‌مان خواهد زد. 

آگاهی لازم است، حساسیت هم. دانستن شرط نخست است؛ لازم هست، هرچند کافی نیست. اگر چشم‌ها را ببندیم و نبینیم و ندانیم، تغییر نمی‌کنیم و اصلاح نمی‌شویم؛ این سنت است، قانون نظام دنیا است، ندانستن حتما کار را به کربلایی دیگر می‌کشاند؛ اگر حسینی داشته باشیم.


فرارو
نام:
ایمیل:
* نظر:
جدیدترین اخبار