کد خبر: ۹۰۶۳۱
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۱
 در «علم مدیریت بحران» به سوانح و بلایای طبیعی، همیشه به عنوان تهدید نگریسته نمی شود؛ بلکه به بحران ها و بلایای طبیعی به عنوان فرصت های توسعه ای هم، نگاه می شود. به ویژه در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه، چنین نگاه و رویکردی مصادیق عینی فراوانی دارد.

«بحران های زیست محیطی» اکنون بخشی از واقعیت انکارناپذیر "عوارض مداخله‌ی بی محابای بشر در کره ی زمین" هستند که با تغییرات اقلیمی تشدید می شوند و پیامدهای حاصله از این تغییرات نیز باعت تشدید شرایط نامطلوب اقلیمی جدید می شود (به شکل چرخه ای). 
«بحران دریاچه ی ارومیه» حاصل ترکیب مداخله‌ی بی محابای بشر در محیط زیست و تاثیرات منفی تغییرات اقلیمی است که در نهایت نه تنها منجر به خشکی دریاچه ی ارومیه شده، بلکه بحران بی آبی را در منطقه ی بزرگ آذربایجان در پی داشته است. البته اکنون بحران خشکسالی و کم آبی بخش های زیادی از کشور را تهدید می کند و اگر از کنار شرایط فعلی، بی تفاوت گذر شود، برای نسل های آتی آبی نخواهد ماند!

اگرچه در پیدایش بحران دریاچه ی ارومیه، خشکسالی و مداخله‌ی بی برنامه مسوولین در حوزه های آب ریز دریاچه‌ی ارومیه به شکل سدسازی های متعدد نقش داشته است، ولی برداشت بی رویه ی آب توسط کشاورزان و باغداران و تبدیل ارضی با قطعات بزرگ به قطعات کوچکتر و حفر چاه های غیر مجاز هم نقش جدی و اساسی داشته و به همین دلیل باید در این جا تاکید نمود که، "همه در ایجاد این بحران نقش داشته ایم "و نباید مسوولیت خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه را متوجه یک وجه غالب کرده و از سایر وجوه غفلت نمود.

در هر حال، اکنون «دولت تدبیر و امید» با کار علمی و کارشناسی، کمر همت به نجات این دریاچه‌ی بسیار مهم نموده است. مطالعات کارشناسانه‌ی خوبی انجام شده و قرار است که در یک «دوره ی ده ساله» ، تراز آب دریاچه ی ارومیه به یک سطح منطقی و قابل قبول از نظر اکولوژبکی برسد تا اکوسیستم منطقه به یک پایداری زیست محیطی دست یابد. ویژگی های پروژه ی نجات دریاچه‌ی ارومیه را می توان در خصلت های علمی زیر خلاصه کرد:

1) واجد ابعاد ملی است
2) بر توسعه‌ی پایدار تاکید دارد
3) به دنبال تغییر سبک زندگی است
4) هم خویش با اقتصاد مقاومتی است
5) به دنبال اقزایش بهره وری و راندمان مصرف منابع آب است
6) الگوی مدیریتی قابل تعمیم برای حل مشکل خشکسالی سایر مناطق کشور است

خوشبختانه دولت با اتخاذ رویکردی کاملاً علمی، به دنبال ره یافتی کاربردی و آزمون پس داده برای مدیریت بحران کاهش منابع آب در سراسر کشور است. به همین دلیل اگر دولت تدبیر و امید، بتواند این بحران را با تدبیر علمی و همکاری مسوولین، جوامع ملی و محلی و سازمان های مردم نهاد حل بکند، بدون تردید می تواند از دانش و تجارب حاصله برای حل بحران خشکسالی و مدیریت مصرف آب در دیگر نواحی کشور نیز گام های مطمئن و جدی بردارد.

همه می دانیم که ما کشور کم آبی هستیم. در عین حال در دهه های اخیر سیاست های اقتصادی کشور معطوف به توسعه‌ی بخش کشاورزی و صنعتی بود که نیاز به مصرف آب بالایی داشتند. در طی این سال ها اقدامات جدی در تغییر سبک آبیاری سنتی با راندمان بسیار پایین(22درصد) به آبیاری قطره ای با راندمان بالا(حداقل بالای 55 درصد) انجام نشد و سیستم آبیاری غرقابی، هزینه های تولید فراورده های کشاورزی و تخریب زیست محیطی را بالا برد. از طرفی کاشت محصولات با مصرف آب بالا و فراورده های کشاورزی و باغی با محتوای آب مجازی بسیار بالا و صادرات محصولات فوق به کشورهای دیگر، عملاً بخشی از منابع آبی را از کشور خارج ساخت(در صورتی که باید عکس آن اتفاق می افتاد).

اکنون الگوی مدیریت آبی که دولت در حوزه‌ی آبریز دریاچه ی ارومیه به دنبال آن است، دقیقاً به دنبال تغییر سبک و نوع کشت در زمین هایی منطقه، تغییر الگوی آبیاری و افزایش راندمان آب و حفظ منابع و ذخایر زیرزمینی آب برای نسل های آتی است. در همین بخش به نوعی دولت به دنبال آمایش سرزمینی است که توجیه گر سرمایه گذاری های اقتصادی با پیوست های زیست محیطی باشد.

از طرفی در طرح دولت برای نجات دریاچه ی ارومیه، برنامه ی توسعه‌ی منطقه ای نیز مستتر است که اگر مدیران محترم استان از این فرصت استفاده بکنند، می توان به توسعه‌ی پایدار منطقه‌ی آذربایجان به ویژه آذربایجان غربی امیدوار شد. واقعیت آن است که این استان علیرغم داشتن ظرفیت های فراوان اقتصادی، اجتماعی، سرزمینی و مرزی، در رتبه های پایین توسعه یافتگی قرار دارد و مورد بی مهری های فراوان قرار گرفته است. ولی عدد و ارقام های بودجه ای که برای احیای دریاچه ی ارومیه از سوی دولت دیده شده است، اگر به درستی و با محوریت توسعه‌ی پایدار استان مورد بهره برداری قرار بگیرد، مطمئناً می تواند بخشی از بی مهری های گذشته را جبران کند. انشاءالله
فرارو
نام:
ایمیل:
* نظر: