کد خبر: ۱۹۵۲۳۴
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳
دبیرکل حزب الله لبنان گفت: اگر دبیرکل نبودم و این مسئولیت را نداشتم، دوست داشتم همان‌طور که در گذشته بودم، از مسجدی به مسجدی دیگر و از حسینیه‌ای به حسینیه دیگری و از شهرکی به شهرک دیگری بروم و تدریس و سخنرانی کنم.


با توجه به مراوادتی که با ایشان (مقام معظم رهبری) داشته‌اید، آیا خاطره‌ای یا ویژگی خاصی از ایشان در ذهن دارید؟

به طور طبیعی هر کس از هر کشوری وقتی وارد ایران می‌شود و در برابر رهبر انقلاب اسلامی ایران می‌نشیند، خود را در برابر انسانی بشدت متواضع، مهربان و دوست‌داشتنی و عاطفی و پدری مهربان می‌بیند، برای مثال هنگامی که برای یک ساعت یا یک ساعت و نیم یا بیشتر یا کمتر، در برابر ایشان می‌نشینیم، ایشان به سخنان ما گوش می‌دهند، تبسم می‌کنند و از چشمانشان دوستی را مشاهده می‌کنیم؛ دوستی به خود انسان و دوستان و برادران در مقاومت. به گونه‌ای که حتی پدرانمان که ما را تربیت کرده و با ما زندگی کرده‌اند یا استادان ما در 25 سال گذشته، این‌گونه با ما تعامل و برخورد نداشته‌اند، ایشان همواره با محبت، دوستی و احترام و اکرام و عاطفه که شأن رهبر انقلاب است با ما برخورد کرده‌اند و این رفتار به خودی خود کافی است که ما را بدون حد و مرز جذب خود کنند.

آمریکا و رژیم صهیونیستی تهدیدهای شما را همواره جدی می‌گیرند و نگرانند، این چه احساسی را در شما ایجاد می‌کند؟

این بر آنچه که ما به آن ایمان داشتیم می‌افزاید، انسانی که به خداوند بزرگ ایمان دارد و به او توکل می‌کند و به وعده خداوند مبارک اعتماد دارد و تکلیف شرعی خود را انجام می‌دهد و در پی قدرتمند کردن امت اسلامی و مردم خود در مقابل دشمن است، خداوند متعال او را مورد حمایت همه‌جانبه قرار می‌دهد و دشمنانش را از او می‌ترساند و این در احادیث شریف ما از پیامبر و اهل بیت آمده است، آنان به ما گفته‌اند. پس هنگامی که ما می‌بینیم اسرائیلی‌ها تهدیدهای ما را جدی می‌گیرند و اطمینان دارند که بر آنچه می‌گوییم، می‌توانیم عمل کنیم، این بر باورهای ما می‌افزاید و ما پایبند به ایمان هستیم و به آنچه می‌دانیم و اعتقاد داریم عمل می‌کنیم.

شما قبل از این‌که یک چهره سیاسی یا نظامی باشید یک چهره روحانی هستید. فکر می‌کنید کدام ویژگی شما نسبت به دیگری برتری دارد و دوست داشتید که اگر دبیرکل حزب‌الله نبودید چه کار می‌کردید؟

اولا نمی‌توان جدا کرد یعنی به عنوان مثال نمی‌توان روحانی و سیاستمدار و نظامی‌گری را از یکدیگر جدا کرد و این جداسازی دقیق نیست. من همیشه احساس می‌کنم که یکی از طلبه‌های علوم دینی هستم و این مساله لحظه‌ای از من جدا نیست. زیرا در همه جلسه‌ها و دیدارهایمان و حتی در فعالیت سیاسی و جهادی و نظامی، خداوند تبارک و تعالی حاضر است. (در این زمینه) آیه قرآنی و روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) و حدیث و موعظه‌ها، همه اینها وجود دارد. نفس عمل ما این است که علاقه‌مندیم عمل ما برای خداوند تبارک و تعالی باشد و این بیش از آن که جنبه سیاسی داشته باشد، جنبه روحانی و معنوی دارد.

در بسیاری از دیدارهای داخلی و جلسه‌ها من به عنوان یک روحانی سخنرانی می‌کنم این‌گونه نیست که من همیشه درباره مسائل سیاسی سخن بگویم درباره مسائل دینی و اعتقادی و اخلاقی سخن می‌گویم، مانند هر طلبه‌ای که با برادرانش دیدار می‌کند یا این‌که منبر می‌رود. بله در سخنرانی‌ها در مناسبت‌های عمومی مثل مناسبت‌های سیاسی که مجموعه‌ای از شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌کنند علاقه‌مندم و سعی می‌کنم که از زمان استفاده کنم تا درباره مسائل سیاسی سخن بگویم زیرا این فرصت برای بقیه برادرانم فراهم نیست که موضع سیاسی را بیان کنند و رسانه‌های گروهی آنچه را که آنها می‌گویند پخش کنند. اما به دور از رسانه‌های گروهی من نقش طلبه علوم دینی را برای جوانان و مردم و برادران و خواهران ایفا می‌کنم.

همچنین به طور دائم کتاب مطالعه می‌کنم و به دروس حوزوی گوش می‌دهم. امروزه شکر خدا فناوری کارها را آسان کرده. کامپیوتر و ضبط دروس در سی‌دی‌ها که همه اینها بخوبی در دسترس است. به همین علت احساس می‌کنم هر قدر هم که سیاستمدار یا نظامی شده باشم از طلبه‌های علوم دینی هستم و بر این کسوت می‌مانم.

این جنبه طلبگی همان‌طور که شما می‌گویید بر دیگر ابعاد غلبه دارد و این همان چیزی است که من آن را بیشتر دوست دارم. الان به بخش دوم سوال شما می‌پردازم، اگر دبیرکل نبودم و این مسئولیت را نداشتم، دوست داشتم همان‌طور که در گذشته بودم، از مسجدی به مسجدی دیگر و از حسینیه‌ای به حسینیه دیگری و از شهرکی به شهرک دیگری بروم و تدریس و سخنرانی کنم و در مساجد حضور داشته و با مردم در تماس باشم و در سطح تمایل شخصی، من این نوع فعالیت و کار را دوست دارم و آرزو دارم روزی فرا برسد تا به آن شرایط بازگردم که اگر چنین شود، این کار را انجام دهم.

با توجه به این‌که به هر حال خیلی از محدودیت‌های امنیتی برای شما وجود دارد، مجبورید بیشتر در فضای سربسته باشید. وقتتان را چطور تنظیم می‌کنید که هم به کارهایتان برسید و هم به هر حال در فضای سربسته بودن به مدت خیلی زیاد، افسردگی و مشکلات زیاد روحی می‌آورد، طی 25 سال گذشته اینها را چگونه حل کرده‌اید؟

زمانی که انسان به خداوند تبارک و تعالی ایمان داشته باشد، همان‌طور که حضرت امام خمینی(ره) همیشه توصیه می‌کردند که احساس کنید خداوند حاضر و ناظر است، این مساله به برکت قرآن و دعا، پشت سر گذاشته و حل می‌شود. اتاق‌های بسته و مکان‌های بسته، بسته باقی نمی‌ماند. برعکس من به شما می‌گویم این فضای خاص یعنی بسته و شرایط امنیتی که در مورد من اعمال شده به من کمک کرده است تا بیشتر از زمان استفاده کنم زیرا قبل از این شرایط امنیتی، شما گرفتار بسیاری از تعارفات و دیدارهایی بودید که وقت‌گیر است اکنون به علت شرایط امنیتی من این کارها را انجام نمی‌دهم و دیگران هم وضع و شرایط امنیتی مرا درک می‌کنند و این به من فرصت می‌دهد تا از زمانی که دارم به بهترین شیوه ممکن در مسائل جدی استفاده کنم.

آقای سیدحسن نصرالله من در خبرها شنیدم بعضی وقت‌ها نیاز است شما دو تا سه بار مکان زندگیتان را عوض کنید. آیا خانم شما از این وضعیت شکایت نمی‌کند؟ یا خود شما خسته نشدید؟

همان‌طور که ابتدا به شما گفتم به این وضع عادت کرده‌ایم یعنی انسان در ابتدا مثلا در ماه‌ها یا سال‌های نخست ممکن است کمی احساس خستگی یا سختی کند، اما اکنون این وضعیت بخشی از عادت‌ها و زندگی عادی ما شده است.

چگونه با اعضای خانواده خودتان ارتباط برقرار می‌کنید مثل پدر، مادر یا برادرها و خواهرها؟ بستگان را چطور می‌بینید و ملاقات می‌کنید؟

از طریق تماس تلفنی بستگان از این امکان برخوردار هستند و من می‌توانم از این طریق با آنها صحبت کنم و هرازگاهی مکانی را فراهم می‌کنیم، همان‌طور که شما به اینجا آمدید و با هم دیدار کردیم این امکان برای آنها نیز وجود دارد.

من چهار تا ماشین عوض کردم تا به اینجا آمدم.

چه بسا هوای شما را داشته‌اند، برخی از اشخاص با پنج یا شش ماشین عوض کردن به اینجا می‌آیند.

البته باعث افتخار من است که الان خدمت شما هستم.

در هر حال این تدابیر ضروری است. ما همگی تابع تدابیر هستیم (این تدابیر در مورد همه اجرا می‌شود) یعنی حتی نزدیکان و خانواده، زیرا مساله امنیت مساله جدی‌ای است، یعنی نمی‌توانیم در آن مسامحه و سهل‌انگاری کنیم. شکی نیست که من عاشق شهادت هستم، اما جایز نیست که در مراعات اصول و ضوابط امنیتی تعلل کنیم و به نوعی به دشمنان یک پیروزی مجانی بدهیم. بنابراین همه تابع این تدابیر هستند. تا زمانی که همه، این تدابیر را اجرا و رعایت کنند، مشکلی نیست.

الان در جامعه مد شده است وقتی در جمع مردم حضور پیدا می‌کنید مردم می‌خواهند با شما عکس بگیرند. این مزاحمتی برای شما ایجاد نکرده است؟

چنین امکانی فراهم نیست، زیرا همیشه به خاطر مسائل امنیتی میان من و افراد فاصله‌ای وجود دارد. آنها نمی‌توانند خودشان را به من برسانند تا این‌که بخواهند با من عکس بگیرند.

من زیاد وقت شما را نمی‌گیرم. در پایان از شما می‌خواهم بفرمایید چه پیامی برای خانواده‌های معظم شهدا و رزمندگان مدافع حرم دارید؟

من به آنها می‌گویم که این احساس را داشته باشند که خداوند سبحان و تعالی به آنها نگاه ویژه‌ای دارد و از میان عزیزان آنها و دوست‌داشتنی‌ترین افرادشان اعم از فرزندان، برادران و همسران آنها، شهدا را انتخاب کرده است. در این جنگ بزرگ فرزندان، عزیزان و همسران آنها در دفاع از اسلام و امت اسلامی و همه ملت‌های منطقه و دفاع از مقدسات، «تاکید می‌کنم» در دفاع از مقدسات به شهادت رسیده‌اند.

خدا آن روز را نیاورد که همه ما از حضور در میدان‌ها، دست بکشیم چه در عراق و چه جاهای دیگر، من درخصوص میدان نبرد خاصی یا فقط از حزب‌الله صحبت نمی‌کنم، درباره خانواده همه شهدا چه در عراق، چه سوریه و چه لبنان و حتی برادرانی که در یمن می‌جنگند یا در هر عرصه و میدان دیگری حضور دارند، صحبت می‌کنم. اگر این گروه‌های تکفیری می‌توانستند بر این کشورها تسلط پیدا کنند، هیچ چیز باقی نمی‌ماند. نه مقدسات و نه عتبات مقدسه و نه حرم مقدس و نه مسجد شریف پیامبر(ص) و گنبد سبز آن و مقبره پیامبر(ص)، هیچ اثری باقی نمی‌ماند.

شما می‌دانید که حتی اجداد این وهابی‌ها، در قدیم می‌خواستند قبر پیامبر(ص) را به طور کامل ویران کنند اما قیامی که در جهان اسلام برپا شد و نگرانی آنها از واکنش‌ها، مانع از این کار شد. این اعتقاد آنهاست. اگر به این گروه‌های تکفیری اجازه داده می‌شد یا تسامح می‌شد، همچنان که مقبره و مقام حجربن عدی (سلام‌الله علیه) را در غوطه دمشق ویران کردند، با همه قبرهای انبیا و اولیا و عتبات عالیات ائمه و مقبره پیامبر(ص) و حتی خانه شریف کعبه نیز چنین کاری می‌کردند. این مساله از اصول و شالوده‌های فکری و فقهی آنان به شمار می‌آید. آنها اگر می‌توانستند حتی کعبه شریف را هم نابود می‌کردند.

این شهدا از اسلام و تمام مقدسات اسلامی دفاع کردند. آنها همچنین از آبرو و شرافت مسلمانان دفاع کردند. این یک نبرد بسیار بزرگ است. از طرف دیگر این‌که شهدا نزد خداوند سبحان هستند. انسان وقتی می‌داند که فرزند یا عزیز او در جوار خداوند و پیامبران او و رسول گرامی و اهلیت (علیهم‌السلام) و در بهشت خدا در امنیت و آسایش، آرامش و نعمت است، خوشبخت خواهد بود، نگران و اندوهگین و دردمند نمی‌شود، فقط بار عاطفی فراق و دوری می‌ماند که آن هم امری طبیعی است و با این ایمان می‌توان بر هر اندوهی فائق آمد. من به خانواده این شهدا، شهادت فرزندانشان را تبریک می‌گویم و از خداوند سبحان و تعالی می‌خواهم شفاعت آنان را در روز قیامت روزی ما گرداند.



 روزنامه جام‌جم
نام:
ایمیل:
* نظر: