کد خبر: ۱۷۸۷۴۵
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۰
در بسياري از رسانه ها، مي خوانيم که سالمندي در کشور ما رو به افزايش است. اين افزايش سالمندي البته با مشکل ديگري نيز رو به روست و آن تغيير جنسيت است . جامعه ي سالمندي زنانه مي شود. اما ، با توجه به اين که بسياري از دختران ما اکنون از سن ازدواج عبور کرده اند و تمايلي هم به ازدواج ندارند و اکثر آنان تنها و مجرد زندگي مي کنند، اين سالمندي همانقدر که زنانه است ، دخترانه هم هست.

دخترانِ تنها، همراه با زنان سرپرست خانوار ، زنان مطلقه ، با هم رو به پيري مي روند واين معضلي است که در آينده اي نه چندان دور با آن مواجهيم.

ما از خانواده هاي گسترده کنده شده ايم. اکنون ، هنگام ازدواج ، آن چنان که کورت ونه گات گفته است : " فقط يک نفر به ديگري اضافه مي شود. داماد فقط يک رفيق پيدا مي کند ، آن هم يک زن. زن هم فقط يک نفر ديگر را براي حرف زدن از همه چيز پيدا مي کند ، آن هم يک مرد ... يک زن و شوهر و چند تا بچه که نشد خانواده. خانواده يک واحد بسيار آسيب پذير براي بقاست . "

حالا به اين خانواده هاي کوچکِ آسيب پذير و اغلب تک فرزند، اضافه کنيد ، رواج خانه هاي کوچک را با شعار اخير اين سالها : " کوچک زيباست" که بدون توجه به فرهنگ و تفکرات و انتظارات جامعه ي سنتي ما ، موجب کوچک شدن خانه ها ، و در نتيجه کوچک شدنِ خانواده هاشد. خانواده ي کوچکي که خود در يک آپارتمان 50 يا 60 متري، زندگي مي کند، در صورتي که بخواهد فرزندي داشته باشد، به يکي قناعت مي کند و با وجود اين يک فرزند و خانه ي کوچک ، ديگر از عهده ي نگهداري پدر يا مادر سالمند خود بر نمي آيد. و خواسته يا ناخواسته، آن ها را به خانه هاي سالمندان مي سپارد و اگر والدين خود خانه اي داشته باشند، تنها و منزوي مي شوند.

خانه ي کوچک ، کم شدن و يا نبودن فضاي خصوصي براي افراد خانواده ،جز اين که اغلب باعث افزايش تنش در بين افراد خانواده و زوجين شده و در نتيجه آنان را به سوي طلاق و جدايي سوق مي دهد، موجب مي شود تا جوانان واغلب دختران ، از خير ازدواج بگذرند و در همان آپارتمان کوچک خودشان به تنهايي زندگي کنند.

گذشته از آن که سن ازدواج در دختران هم بالا رفته و مردانِ در سن ازدواج نيز ترجيح مي دهند با دخترانِ تا حدودي خيلي کم سن و سال ازدواج کنند تا با توقعات دختران بزرگ سالِ تحصيل کرده مواجه نشوند. به همين دليل ، در سن خاصي ودر رده ي تحصيلات بالا ، دختران اغلب مجرد باقي مي مانند و در تنهايي به سوي پيري گام بر مي دارند.

اين در حالي است که جامعه ي ما آماده ي پذيرايي از اين سالمندانِ تحصيل کرده که طبعا توقعات و انتظارات خاصي هم دارند ، نيست. ما باشگاه هاي خاصي براي تجمع ، تفريح و وقت گذراني اين قشر که معمولا از سلامت نسبي نيز برخوردارند، نداريم.

آنان پس از بازنشستگي ( اگر شاغل باشند) و پس از تنها ماندن در نتيجه ي فوت والدين ، دچار انزوا و بي توجهي مي شوند. طبعا برادران و خواهران اين افراد نيز يا دچار همين مشکلات اند يا مشغول مشکلات و زندگي هاي خودشان هستند و فرصت وامکان رسيدگي به اين افراد فاميل را ندارند.

وزير تعاون ،کار ورفاه اجتماعي نيز با ابراز نگراني از اين پديده مي گويد: " سالمند آينده متوقع تر و نا اميد تر است . علاوه بر اين ، آسيب هاي سالمنديِ زنان ، بي رحمانه تر و خشن تر بروز مي کند. " زيرا که نياز زنان در سالمندي نسبت به مردان هم متفاوت است و هم شامل طيف وسيعي مي شود که به آن بيفزاييم محدوديت هاي بالقوه ي زن بودن در يک اجتماع معلق بين سنت و مدرنيته را.

1. "کورت ونه گات " نويسنده ي آمريکايي . ما او را در ايران با کتاب مشهور " سلاخ خانه شماره پنج " مي شناسيم.


روزنامه آفرینش
برچسب ها: زنان ، سالمندان
نام:
ایمیل:
* نظر: