کد خبر: ۱۲۵۵۱۳
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۳
مهدی استاداحمد درباره مضرات سیگاری شدن و نشدن در ویژه نامه روزنامه اعتماد شعر طنزی منتشر کرد.

 

در آن غروب بهاری، حدود ساعت شش-هفت
کنار دکه‌ی سیگار رسیدی و نرسیدم

به جیب خویش که بردی تو دست، بنده رسیدم
دو نخ وینستون قرمز خریدی و نخریدم

به سمت بنده یکی را گرفتی و نگرفتم
و لب به شکل تمسخر گزیدی و نگزیدم

قدم زدیم و رسیدیم به بوستان بزرگی
تو روی صندلی پارک لمیدی و نلمیدم

گرفتی از کسی آتش که فندکی به تو دادش
بدون وقفه دو نخ را کشیدی و نکشیدم

در آخر نخ دوم رسید مادرت از راه
تو مثل گربه پریدی دویدی و ندویدم

شدم اسیر و گرفتار به دست آن زن غدار
که هیچ شیر و پلنگی چنان درنده ندیدم

چه بازوان قطوری چه دست‌های ستبری
عجب سبیل کلفتی، بدا به بخت پلیدم

کشید گوش مرا و مرا کشیده‌ چنان زد
که هیچ‌کس نچشیده کشیده‌ای که چشیدم

به سبزه‌ها گره‌ام زد، لگد به خاصره‌ام زد
بروسلی ‌وَش، جکی‌ چان‌ سان، مچاله کرد و لهیدم

چه سال‌ها که گذشتند از آن غروب بهاری
که از پک تو به سیگار من تکیده پکیدم

گذشت کودکی اما هنوز قصه همان است
تو هر خلاف که کردی منِ پکیده تکیدم

خلاف کردی و خوردی، زدی و بستی و بردی
از ارتقای عدالت ولی همیشه زدی دم

شده قلنبه تو جیبت، تو باد کرده حسابت
شدی به یمن تورم تو چاق و من ترکیدم
برچسب ها: طنز
نام:
ایمیل:
* نظر:
جدیدترین اخبار
پربیننده ترین