کد خبر: ۱۱۷۲۴۳
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۳
شعری طنز با ردیف ( واس ماس) از شاعر سروستانی متخلص (مرغ سحر)
خدایا دیگران را داده ای پول
تنی رنجیده و بیمار، واس ماس
به دست دیگران گل های رنگی
ولیکن درد و زخم خار، واس ماس
برای دیگران حور بهشتی
خطرهای عذاب النار، واس ماس
یکی را می دهی طاووس و طوطی
ولی دندان و نیش مار، واس ماس
به روی بام ایشان، باز شاهی
رتیل و گربه بر دیوار، واس ماس
بقیه غرق شادی و سرورند
ولیکن ماتم بسیار، واس ماس
گروهی مالک آب حیاتند
ولی گنداب آب انبار، واس ماس
گرفتند و نهان کردند و خوردند
تعارف کردن و ایثار، واس ماس
برادرهای مردم جمله شاغل
گروهی لشکرِ بیکار، واس ماس
به آن ها بال اندر بال دادی
همیشه بارِ روی بار، واس ماس
دمادم سرخوش و سرگرم سورند
همه بدبختی و ادبار، واس ماس
به آن ها امتیازات و هدایا
شکایت نامه و اخطار، واس ماس
به ایشان دوستان خوب دادی
رفیقِ دزد و آدم خوار، واس ماس
نصیب دیگران باران و برف است
ولی گَرد مصیبت بار، واس ماس
شراب و شیر و شربت سهم آنهاست
چرا پس قهوه ی قاجار، واس ماس؟
ظریفانه ظریف آن کار را کرد
انرژی هسته ای این بار، واس ماس؟
ببین تخم طلایش مال آنهاست
از آن «مرغ سحر»، منقار واس ماس»
نام:
ایمیل:
* نظر:
جدیدترین اخبار