کد خبر: ۱۰۴۱۵۱
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۹
این یک یادداشت یا تحلیل ورزشی نیست اما از رهگذر نگاه به یک رخداد ورزشی می‌گذرد.
دور گروهی بازی‌های جام‌ملت‌های آسیا با پیروزی تیم‌ملی فوتبال ایران در هر سه بازی روز گذشته پایان یافت. خوشبختانه در این فقره همه چیز بر وفق مراد ایرانی‌ها بود. چرا می‌گویم خوشبختانه؟ به این خاطر که احتمالا تیم ایران در این جام ناآماده‌ترین تیم به لحاظ تمرینات و آمادگی‌های پیش از مسابقات بوده است اما توانسته سه بازی نخست را از حریفانش ببرد. مجری‌های تلویزیونی و مقامات مسئول در چنین شرایطی، همیشه پای غیرت ایرانی را به میان می‌کشند و همان‌طور که می‌دانید و می‌دانیم اگر یک جایی کار تیم به شکستی بد و تلخ بینجامد، این جمله کلیشه‌ای اعصاب خردکن را تکرار می‌کنند که «این چیزی از شایستگی‌های تیم ما کم نمی‌کند»! با این حساب است که می‌گویم تیم ایران در سه بازی نخست طوری بازی کرده که فعلا نیازی به گفتن این جمله برای مجریان و مقامات مسئول و دیگران پیش نیامده است. توگویی غیرت و استقرار در پست‌های مدیریتی میانی در فرهنگ عمومی و اجتماعی ایرانی‌ها یک جا جمع نمی‌شوند! تو یا غیوری یا مدیری! اگر غیوری، کاری به کار مدیریت صحیح و ناصحیح نداری و کار خودت را می‌کنی و پیروز می‌شوی، اگر هم مدیری باشی که یک جا نشسته‌ای و زیردستانی داری که، تو را چه کار به غیرت و قس‌علیهذا...

اما نکته‌ای که در هر سه بازی بیش از هر چیز توجه نگارنده را به خود جلب کرد، تعداد و میزان یار دوازدهم تیم ایران – به تعبیر مصطلح ورزشی‌ها – یعنی تماشاگران ایرانی در استادیوم‌های استرالیا بود. در هر بازی به‌طور میانگین بیست‌هزار نفر یا بیشتر از هواداران ایرانی تیم ایران در ورزشگاه‌ها حضور داشتند.  پیمان یوسفی مجری تلویزیون، واقعا ذوق کرده بود از حضور هموطنان غیورش در ورزشگاه. همین‌طور کارلوس کی‌روش. اشکان دژاگه هم در یک مصاحبه بعد از بازی با قطر حرف جالب‌توجهی زد. او گفت: «انگار داریم در تهران بازی می‌کنیم!»

این وضع در نگاه اول ظاهری مثبت داشت چرا که تیم ایران از هر حیث در ورزشگاهی که در آن بازی می‌کرد بی‌وقفه تشویق می‌شد. اما جای تعجب آنجاست که حتی یک نفر نپرسید این همه ایرانی در استرالیا چه کار می‌کنند درحالی‌که می‌توان به تک‌تک‌شان به چشم سرمایه‌های ملی ایران نگاه کرد. در بیشترین حالت شاید دو سه‌هزار نفر از ایران و سایر جاهای دنیا برای تماشای این بازی‌ها به استرالیا رفته باشند اما بقیه چه؟! اینها مهاجرانی هستند که برای همیشه ایران را وانهاده‌اند به امید رفاه اجتماعی و رسیدن به آرزوهایشان! چرا نمی‌پرسیم که مشکل کار در کجاست و چرا به این پرسش هنوز هم پاسخی درست نمی‌دهیم؟

اکنون مجال باز کردن این بحث نیست اما بگذارید عجالتا و به‌طور خلاصه بگوییم، این همه یار دوازدهم برای تیم ایران در استرالیا افتخار ندارد بلکه مایه ناراحتی و تأمل است!


*شهروند
نام:
ایمیل:
* نظر: